دربارۀ ما

My photo
رفقای عزیز! گرداننده گان ویبلاگ "دادگاه" اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان بوده، به خاطر تحقق آرمانها و اهداف انسانی و ترقیخواهانه حزب شهیدان گلگون کفن ما- ح.د.خ.ا.- دوشادوش سایر نیروهای ترقیخواه، ملی و دموکرات به خاطر افغانستان واحد، تجزیه ناپذیر و شگوفان مبارزه میکنند. هدف از ایجاد ویبلاگ "دادگاه"- خنثی ساختن تبلیغات زهرآگین و خصمانۀ "داوران" اپرچونیست، ابن الوقت، منحرف و مرتجع در دادگاه حقیقی تاریخ و فرزندان راستین حزب شهیدان بوده، که مذبوحانه تلاش می ورزند فرزندان صدیق و راستین حزب شهیدان و زحمتکشان افغانستان را تخریب و بدنام سازند. ما، از همه دوستان، رفقا و همرزمان انقلابی و میهنپرست صمیمانه تقاضا به عمل می آوریم تا دست به دست هم داده متحدانه و جسورانه در پی افشاء، شناسائی و رسوا نمودن عناصر منحرف، مرتجع، مخرب و اپورچونیست در داخل جنبش چپ و مترقی با ما همکاری نمایند. زنده باد زحمتکشان افغانستان! زنده باد نیروهای ترقیخواه! مرگ بر دشمنان داخلی و خارجی افغانستان زنده باد افغانستان daadgaah@gmail.com

Tuesday, February 14, 2012


صفحۀ انترنیتی "وطن" شرمید و از "شر" به "خیر" رفت

انسان وقتی در کارِ سیاست آسان فریب میخورد که تصور میکند دیگران را فریب داده است.
من، دیشب با بسته شدنِ ویبلاگ "داور!؟" به این فکر بودم که شاید رفقایی!!! که از هیاهویی و دلسوزی شان دلِ آسمان را به آتش کشیده میسوختند، درس عبرت گرفته، یکبار به خود آمده، از خود شروع تا در و دیوار خود را شسته، از همین صبح با سفیدی برفِ زیبا روی دل خودرا سفید کرده مفید قدم میگذارند. مگر متأسفانه که چنان نبود، پُرشورِ ما باز شوریده، سکندری ما بعدِ دو ماه درست در ختم دریده، هدایتِ ما باز هدایت داده و سیاوش ما باز سیاه کرده است.
سیاوش! خودت اگر خود را به هزار کلمه ی زیبا بپیچانی، از مسؤولیتی که در این ۹ ماه داشتی پاک برآمده نمی توانی و اینکه فقط با خود تعهد کنی که از این سیاه بازی ها برایی. اگر راستی حرفِ صداقت و پاکی در میان میبود، امروز باید در سر و روی چه که در آرشیف "وطن" هم دیگر نوشته ی با آن همه چرندیات موجود نمیبود، شاید برای خودت این همه نوشته های که کردی آیه های آسمانی باشند، ولی برای دیگران همه شیطانی اند.
عزیزم، جانِ برادر، هموطن! دیگر چه میخواهی باز؟. چرا به خود نمی آیی، به گفته ی خودت، سایت مرکزی یک حزب هستی، کم گفتنی ها است در رابطه به حزب ات، کشور ات و جهان که وقت ات را به آن وقف کنی؟ من صادقانه به خودت میگویم که اگر به راهِ راست خود قدم نگذاری و این همه ای میدان و طی میدان و سرمگسک با قصه های دیو و پری نی تنها که خاتمه، بلکه تا همه را پاک نکنی، آینده ی بد تر از "داور!؟" خواهی داشت، چون خودت به این فکر هستی که فاتح هستی و در سیاست فریب دادی، نی، باید خوب به یاد داشته باشی، که ختم "داور!؟" مربوط به صدها عضو حزب بوده که ۹۰ فیصد آن نی با "متحد" شما و نی با "نهضت" دیگران بودند. و آنها این توانمندی را دارند که هرکس با هویت، حیثیت و عزت شان بازی کنند آرام نه نشسته قاطعانه و کوبنده به آنها پاسخ خواهند داد. امیدوارم اینرا تهدید فکر نکرده، واقعیت حال و آینده قبول کنی! و به رفیق سکندری عزیز میگویم، جان برادر، قریب سه ماه تا به حریم شخصی خودت تجاوز شد صدایت نه برآمد، این ما و صدها رفیق ات بودیم که به دفاع از شما برخاستیم، مگر امروز که همه ختم شد، خودت شروع کردی.
رفیق هدایت عزیز! تو را به چیزی که اعتقاد و باور داری، یک بار همین همه نوشته هایت را خوب بخوان از شروع تا ختم، باز بدون هدایت با حبیب اش بررسی کن که چند فیصد خود را قناعت میدهی که حالا دنباله دار دیگر را نوشته کردی؟ خودت و رفیق عزیز پرشور اگر واقعا صداقت و شهامت میداشتید از این همه کوچه ی حسن چپ رفتن ها کرده درست و کتابی یک جواب جانانه نوشته میکردید که ما (هدایت حبیب+ پُرشور و . . .) به این دلیل از "نهضت" بریدیم و امروز با این دلیل و صفات به "متحد ملی" پیوستیم تا هم درسی میبود و هم رهنمای میبود برای دیگران و سوال هم در همینجا بود، نی کم و نی بیش! تا جاییکه من درک کرده ام، تا اکنون شما تنها بالای افراد چسپیده اید، مگر میشود به حزب سیاسی از خاطر گل رویی کسی رفت و از خاطر آن خارج شد؟ ای کاش که امروز به صفحه های انترنیتی میرفتیم و میدیدیم که همه رفقای ما با نوشته های رهنمودی و دلسوزانه ی شان به حال کشور و حزب مینوشتند، برای وحدت و برای دفاع از منافع ملی مینوشتند و یکبار دیگر میگویم، رفقای عزیز، بس است! از این سقوط خودرا نجات دهید که شرم تاریخ شده اید، اگر "بامداد" است، اگر "وطن" است اگر فرد است یا جمع سنگ را هم بشکنید، نیش را هم قطع کنید و در هرجایی که با نوشته های مبتذل رو به رو شدید با حقِ خود تقاضای پاک کردن آنرا کنید و قلم های سیاه را با پرده سیاهی که به روی دل های پاک تان کشیده شده به دور اندازید. این است زمان که اگر غشی نیست صداقت است و در عمل نشان دهید.
با عرض احترام به همه رفقای عزیز، صادق، با شرف و با وجدان،
ن. ا. شفیع از شهر بریمن آلمان

No comments:

Post a Comment