دربارۀ ما

My photo
رفقای عزیز! گرداننده گان ویبلاگ "دادگاه" اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان بوده، به خاطر تحقق آرمانها و اهداف انسانی و ترقیخواهانه حزب شهیدان گلگون کفن ما- ح.د.خ.ا.- دوشادوش سایر نیروهای ترقیخواه، ملی و دموکرات به خاطر افغانستان واحد، تجزیه ناپذیر و شگوفان مبارزه میکنند. هدف از ایجاد ویبلاگ "دادگاه"- خنثی ساختن تبلیغات زهرآگین و خصمانۀ "داوران" اپرچونیست، ابن الوقت، منحرف و مرتجع در دادگاه حقیقی تاریخ و فرزندان راستین حزب شهیدان بوده، که مذبوحانه تلاش می ورزند فرزندان صدیق و راستین حزب شهیدان و زحمتکشان افغانستان را تخریب و بدنام سازند. ما، از همه دوستان، رفقا و همرزمان انقلابی و میهنپرست صمیمانه تقاضا به عمل می آوریم تا دست به دست هم داده متحدانه و جسورانه در پی افشاء، شناسائی و رسوا نمودن عناصر منحرف، مرتجع، مخرب و اپورچونیست در داخل جنبش چپ و مترقی با ما همکاری نمایند. زنده باد زحمتکشان افغانستان! زنده باد نیروهای ترقیخواه! مرگ بر دشمنان داخلی و خارجی افغانستان زنده باد افغانستان daadgaah@gmail.com

Monday, January 30, 2012


قوانین مارکسیسم- لنینیسم همیشه در تکامل است
نویسنده: کبیر مسکینیار
 ما برای خویش و فرزندانِ خویش اجازه نخواهیم داد که از یک راه مستحکم و پاینده که سرانجام به آزادی زحمتکشان (پرولتریا) می انجامد رو گردانند و در یک راه تاریک که جانِ میلونها مردم مظلوم و بیچاره را به خطر مواجه بسازد تکیه بزنند .

مزدورانِ امپریالیستها(بورژوازیها) همیشه در تلاش اند تا سرمایهٔ آنها را هر چی بیشتر وسعت بخشند. آنها خودشان نمی دانند که هر لحظه مانند سگرتِ کارگران از بین میروند، مگر سود را بادارانِ شان میبرند (سرمایه دارانِ که مانند ماشین گوشت از آنها استفاده میکنند) آنها باید بدانند که راه مارکسیسم و لنینیسم همیشه جاویدان است تا یک کارکر راسخ در پیشرفت باشد برای حقوق خویش از اربابهای که همیشه خون مظلومان را میمکند هرگز از پیشرفت نخواهد باز ماند مانند شعلهٔ آتش به پیش میرود. جوانانِ کارگر وظیفه دارند که همیشه از حق خویش دفاع کنند تا برای آیندهٔ فرزندان خویش زنده گی درخشان را داشته باشند گذشته گان ما جانهای شیرین خویش را سپر ساختند در مقابل امپریالیستهای خودکفا تا ظلم و استبداد را بالای شان نه بیآورند.بخصوص کشورهای که مانند افغانستان توپ دست سرمایه دارانِ داخلی و خارجی شده اند.جوانانِ دلیر، ما نباید خیرات خور دست ارباب ها باشیم(سرمایه داران) آنها همیشه در کوشش اند تا برای مردم غریب مانند احسان اللهِ بیات(سرمایه دار افغان) کمک کنند که به قول معروف نه مردم بمیرند و نه زنده بمانند آنها چمچهِ دست امپریالیستهای هستند که آنها را به آن مقام رسانید و در جامعه نفوس کردند. ما نباید برای آنها اجازه دهیم تا فرزندان ما خیرات خور دست آنها باشند. اگر آنها خدمت برای مردم میکنند، اگر آنها کمک برای یتیمان میکنند، اگر آنها جوانان ما را تشویق میکنند، اگر آنها گیریه های کودکان را از تلویزونها به نمایش میکذارند و آنها را تحت نوازش قرار میدهند بخاطری که همین حالت را آنها به وجود آوردند آنها بودند که قاچاق میبوردند به ایران – پاکستان و دیگر کشورهای مورد نظر ایشان تا سرمایهٔ خویش را رونق دهند و حق هزاران فرزند یک کشور را پا مال کنند و تمام قانونِ یک راه سوسیالیستی را که از حقوقِ مرد و زن کارگر (پرولتریا) دفاع میکند به باد فراموشی بسپارند. ما در این راه باید انقلاب کنیم تا حقوقِ خویش را به دست بیآوریم. هر کشوری که مانند افغانستان باشد باید یک انقلاب مردمی را به وجود بیآورد تا به حق خویش دست پیدا کنند. ما همیشه بخاطر داریم که رفیقِ فقید ببرک کارمل عزیز رهبر بزرگ زحمتکشانِ افغانستان با جسارت و مردانگی به صدای پرتننینِ خویش میگفت که دولت از مردم است و برای مردم به وجود آمده توسط خود مردم و دولت مسئوولیت دارد که از حقوقِ مردم دفاع کند.


ای کاش رهبر زحمتکشان ما حیات میداشت تا برای مردم خویش راه درست را دوباره با تمام رفقای راسخ خویش به پیش میبرد و مانند سابق از حقوقِ مردم مظلوم خویش دفاع میکرد. مگر ما هرگز راه نیک آنها را فراموش نخواهیم کرد. ما باید بدانیم که در هر تحولی که از طرف احزابِ مختلف صورت بگیرد (اشرار) برای عقب ماندن فرزندانِ آیندهِ افغان است بخاطری که همیشه آنها برای منافع شخصی خودشان کار میکنند. به قول معروف دولت افغانستان خس روی آب است چون یک دولتِ است که برای همان قاچاقبرانِ دیروز ساخته شده است تا توسط آنها معادن افغانستان را به سهولت بهتر و آسان تر برای منافع شخصی خودشان استخراج کنند(امپریالیستهای که همیشه نوکری کارگران اند).یگانه دولتِ میتوان از حقوقِ مردم دفاع کرد که پیروی از قوانین مارکسیسم و لنینیسم کند یعنی یک دولت مردمی که برای مردم باشد (یک دولت واحد دموکراتیک) نه برای سرمایه دارنِ که همیشه مردم را مانند لباس خویش استفاده کند. و باید مردم رنج کشیده و بیچاره با برادرانِ خویش که دفاع از حقوق آنها میکنند یکجا شود که دفاع از ارمان های زحمتکشانِ جهان میکنند و برای مردم مظلوم و بیچاره به وجود آمده است. جوانانِ شجاع، ما با شما هستیم بسیاری از رفقای ما در کشور زنده گی خویش را به سر میبرند و تا هنوز بیدون یک سرپناه خدمت برای مردم میکنند و در آرزوی یک دولتِ هستند که توسط ما و شما به وجود بیاید آنها تمام زنده گی خویش را فدای آرزو های آیندهٔ ما کردند و ما مسئوولیت داریم تا آرمان های آنهارا برآورده بسازیم چونکه آنها در این راه مانند ما جوانانِ خویش را از دست داده اند.حتا فرزندانِ ۳ سالهِ خویش را که آنها آرزوی زنده گی خوبتر و بهتر را داشتند. در این لحظاتِ زنده گی ما نباید آنها را به یاد فراموشی سپرده و خویش را سلاح دست اجیرانِ مزدور بسازیم. باید ما نام و نشانی آن شهیدانِگلگون کفن را که در راه آزادی وطن و مردم جانهای شیرین خویش را از دست داده اند خوشنود سازیم و نگذاریم که دیگر سلاح دست بیگانه گان شویم. حفظِ خون های شهیدانِ ما که در راه آزادی وطن مبارزه میکردند در دست ماست و نکذاریم که خون های پاک آنها زیر پا شود، آنهایی که دورانِ برده داری ظلم استبداد(دورانِ شاهی) و هزاران مشکلاتِ دیگر را سپری کردند مگر از حق و حقوق ما دفاع میکردند.





جوانانِ عزیز،در دوران شاهی میخواستند قانون را پیاده کنند تا مردم ما را خیرات خور بیگانه گان بسازند. انقلابِ کبیر هفت ثور بودکه در نتیجۀ آن نظامی به وجود آمد که برای جامعهِ نوین و پیشرفته تر کار میکرد. دشمنانِ ارتجاعی(اشرارالمنافقین)هرگز نه میخواهند شخصی به آرامی یک گیلاس آب را بنوشد. بعد از انقلابِ کبیر هفت ثور تمام مردم دیدند که اشرارالمنافقین برای به قدرت رسیدن با دشمنانِ آزادی ما یکجا میشدند دولت و مردم بیچارهِ ما که بعد از مشکلات فراوان آزادی خویش را به دست آورده بود آشتی پذیر با آنها شدند مگر آنها به آرمان های مردم توجه نکردند. در لحظاتِ زنده گی ما نباید رجوع به آنها کنیم که هزاران هموطن ما را به شهادت رسانیدند و همچنان کشور ما را در اختیار بیگانه ها سپردند باید ما ساکت نباشیم پدرانِ شجاع ما بسیار رنج را کشیدند تا یک دولت مردمی را به وجود آوردند که تنها برای مردم باشد نه برای منافع کشورهای بیگانه یا قاچاقبران. برای تمام ما معلوم است که از یک راه امپریالیستی که همیشه به هر کشور تجاوز میکنند همان کشور را به بدبختی و خشونت کشانیده اند حتا شما شاید از طریق مطبوعات معلومات داشته باشید که مردم خود امریکا بیرق امریکا را در مقابل قصر سفید به آتش کشانیدند که بسیاری از آنها را در زندانانداختند اگر به همین طور پیش برویم شاید ما در پیش وجدان خویش شرمنده بانیم که یک راه مقدس و نیک را فراموش کردیم و با اشرارالمنافقین که سلاح دست امپریالیستهاست توجهنماییم و به پیش برویم آیا این خاک ما را قبول خواهد کرد یا خیر؟


شکر کند خاک دژم، از فلک و چرخ بخم کز نظر و گردش او نور پذيرنده شدم
شکر کند چرخ فلک، از ملک و ملک و ملک کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم
شکر کند عارف حق کز همه برديم سبق بر زبر هفت طبق، اختر رخشنده شدم
زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تا شدم يوسف بودم ز کنون يوسف زاينده شدم
از تو ام ای شهره قمر، در من و در خود بنگر کز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم
باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم
مولانا سید جلال الدین بلخی
*   *   *   *  *
تصاویر برگرفته از ریانووستی و منابع انترنیتی



دکتور فرید طهماس

چی گونه مشهور شدم

طنز کوتاه ــ نوشته : دکتور فرید طهماس



منبع: سایت «آریائی»

همه چیز داشتم، چیزی که نداشتم، شهرت بود . به من گفتند اگر می خواهی شهرت بکشی ، عضو فیسبوک شو !
در فیسبوک صفحه یی باز کردم . اولین چیزی که به اشتراک گذاشتم این بود:
" شاکوکوجان سرت شال میندازم "
هنوز یک دقیقه تیر نه شده بود، دیدم که 984 نفر لایک زد ، 780 نفر دست دوستی فیسبوکی دراز کرد ، 269 نفر کمنت نوشت، و 14 نفر چت کرد . یکی از کمنت ها این طور نوشته شده بود: " چقدر عالی ، چقدر زیبا ، شما افتخار کشور ما هستید؛ شما از آن مردانی هستید که درعمل از حقوق زنان دفاع می کنید ، همیشه موفق و سربلند باشید ! "
با خود گفتم ، وقتی که "شاکوکوجان" را این قدر پسندیدند، اگر شعری از بیدل را می گذاشتم، خدا می داند که چه حال میشد !
شب دیگر این بیت بیدل را به اشتراک گذاشتم :
معنی بلند من فهم تند می خواهد
سیرفکرم آسان نیست، کوهم و کتل دارم
یک ساعت ، دوساعت، سه ساعت تیر شد، هیچکس لایک نزد ، در ساعت چارم ، 4 نفر لایک زد و 2 نفرکمنت نوشت . یک کمنت آن این طور بود: " او برادر یک چیزی خوب نداشتی که می ماندی ! "
با نشر بیدل، نه تنها هیچ دوست جدید پیدا نه کردم ، بل که 39 نفر از دوستان قبلی خود را نیز از دست دادم.
حیران ماندم چه کنم ، چرت زدم چرت زدم ، این مطلب را از خود ساختم و به اشتراک گذاشتم:
از بین یک نان دبل سیلو، یک سیت الماس برآمد . عبدالقدوس ، مردی که این نان را از غرفهء نانفروشی نزدیک خانه خود خریده بود، به خبر نگاران گفت که، زن او شب گذشته خواب دیده بود که خداوند آنان را ثروتمند میسازد ."
هنوز نیم دقیقه نگذشته بود، دیدم که 8544 نفر خواستند با من دوستی کنند ، 439 نفر کمنت نوشت. لایک ها را از بس که زیاد بود، حساب کرده نمی توانستم. وقت چات کردن را هم نداشتم. در یکی از کمنت ها نوشته شده بود : " بارک الله ، بارک الله ، خداوند اگر بخواهد، این طور بالای بنده گانش رحم می کند؛ اما نه گفتید که غرفه نانفروشی در کجا واقع شده است ؟ "
اینک دوسال می شود که هر شب یک مطلب دروغ و غیرواقعی را در فیسبوک میگذارم . شما خود فکر کنید که در این مدت تعداد دوستان من به چند رسیده و تا کدام درجه مشهورشده ام !
اما افسوس افسوس ، اگر می فهمیدم که این قدر مشهور میشوم، از همو روز اول در صفحهء فیسبوک ، به جای نام مستعار، نام اصلی خود را می نوشتم و به عوض کلهء گوساله، عکس اصلی خود را می گذاشتم .
پایان ، جنوری 2012